مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
روح مسیـح در نـفس جــانفزای توست خورشید انبیا سـر از تـن جــدای توست جان نبی تویی که «أنا مِن حسین» گـفـت خون خدا تویی که خدا خون بهای توست هرقطره اشکِ ریخته، یک بحر رحمت است هر سینهای که سوخته، یک کربلای توست از بس کـه تیـر و نیزه فـرو رفته بر تنت پـنـداشتـم کـه پیکـر تـو نـیـنــوای توست قـــرآن روی سیــنــۀ پـیـغـــمـبــر خــدا! باور کنم که دامن گـودال، جای توست؟ رود فـرات تو، نمی از اشکهای ماست لبخند سـرخ فـتح خــدا زخـمهای توست پـیـغمبــری نیامــده بعــد از نبـی، ولــی وحـی دوبـاره در نـفس دلربــای تـوست هر جـا کـه انـبـیـا همـه بـا هـم نشستهاند دیـدم خـدا مــؤسس بــزم عــزای توست میثم چگونه شرح غـمت را دهد حسین! جایی که خالق تـو مصیبت سرای توست؟ |